من از تو ياد گرفتم
كه تن به ياس بشويم
شبيه باغچه باشم
هميشه راست بگويم
تو رو به اشك نوشتم
كه از تو رنگ بگيرم
كه از تو سير بنوشم
دم قشنگ بگيرم
من از تو ياد گرفتم
كه بي دريغ بخندم
كه بي حساب ببوسم
كه دل به خواب ببندم
تو رو به اشك نوشتم
كه از تو رنگ بگيرم
كه از تو سير بنوشم
دم قشنگ بگيرم
من از تو ياد گرفتم
كه رخت نور بپوشم
به ضرب ساز بچرخم
به جرم عشق بجوشم
من از تو ياد گرفتم
چه كودكانه ياد گرفتم
كه ساده تر باشم
من از ترانه ياد گرفتم
كه خوش نفس باشم
چه شاعرانه ياد گرفتم
كه با خبر باشم
من از پرنده ياد گرفتم
كه بي قفس باشم
من از تو ياد گرفتم
كه رخت نور بپوشم
به ضرب ساز بچرخم
به جرم عشق بجوشم
من از تو ياد گرفتم
من از تو ياد گرفتم
كه رخت نور بپوشم
به ضرب ساز بچرخم
به جرم عشق بجوشم
به جرم عشق بجوشم
من از تو ياد گرفتم
كه تن به ياس بشويم
شبيه باغچه باشم
هميشه راست بگويم
تو رو به اشك نوشتم
كه از تو رنگ بگيرم
كه از تو سير بنوشم
دم قشنگ بگيرم
من از تو ياد گرفتم
كه بي دريغ بخندم
كه بي حساب ببوسم
كه دل به خواب ببندم
تو رو به اشك نوشتم
كه از تو رنگ بگيرم
كه از تو سير بنوشم
دم قشنگ بگيرم
من از تو ياد گرفتم
كه رخت نور بپوشم
به ضرب ساز بچرخم
به جرم عشق بجوشم
من از تو ياد گرفتم
چه كودكانه ياد گرفتم
كه ساده تر باشم
من از ترانه ياد گرفتم
كه خوش نفس باشم
چه شاعرانه ياد گرفتم
كه با خبر باشم
من از پرنده ياد گرفتم
كه بي قفس باشم
من از تو ياد گرفتم
كه رخت نور بپوشم
به ضرب ساز بچرخم
به جرم عشق بجوشم
من از تو ياد گرفتم
من از تو ياد گرفتم
كه رخت نور بپوشم
به ضرب ساز بچرخم
به جرم عشق بجوشم
به جرم عشق بجوشم
من از تو ياد گرفتم