بين اين همه غريبه
تو به آشنا می مونی
حرفهای تلخی که دارم
من نگفته تو می دونی
من پر از حرفهای تازه
عاشق گفتن و گفتن
تو با درد من غريبه
اما تشنه ی شنفتن
صدای ترد شکستن
مثل گريه با صدامه
تلخی هق هق گريه
طعم تلخ خنده هامه
گرمی دست نوازشگر تو
مرهم زخمای کهنه ی منه
تپش چشمه ی خون تو رگ من
تشنه ی هميشه با تو بودنه
مل مل ابری دستات
پر رحمت مثل بارون
ساکت نجيب چشمات
پر غربت بيابون
واسه اين تن برهنه
ناز دست تو لباسه
حس گرم با تو بودن
مثل رويا ناشناسه
مثل حس کردن و ديدن
عاشق منظره هايی
دشمن ساده و پاک
پرده ی پنجره هايی
...
تو به آشنا می مونی
حرفهای تلخی که دارم
من نگفته تو می دونی
من پر از حرفهای تازه
عاشق گفتن و گفتن
تو با درد من غريبه
اما تشنه ی شنفتن
صدای ترد شکستن
مثل گريه با صدامه
تلخی هق هق گريه
طعم تلخ خنده هامه
گرمی دست نوازشگر تو
مرهم زخمای کهنه ی منه
تپش چشمه ی خون تو رگ من
تشنه ی هميشه با تو بودنه
مل مل ابری دستات
پر رحمت مثل بارون
ساکت نجيب چشمات
پر غربت بيابون
واسه اين تن برهنه
ناز دست تو لباسه
حس گرم با تو بودن
مثل رويا ناشناسه
مثل حس کردن و ديدن
عاشق منظره هايی
دشمن ساده و پاک
پرده ی پنجره هايی
...