Ebi

Asir

كوهي تن سنگم
كه همدم ابري سياهم
سرد و بي رنگم
كه اسير تب نگاهم
رها تر از يك آغوش سرد
صداتر از يك فرياد درد
براي اين تن سير و تنها
تو گرميه خورشيده زيبا
هواي تو پاك و بي غباره
صداي من بي تو غم زاره
قله ي سنگيه كبودم
بستر سرد و بي سرودم
يك طرف طلوع نور
يك طرف يه غروبم
بي تو از جنس شب
با تو يك خاك خوبم