Elissa

Teebt Mennak

تعبت منك
ازت خسته شدم
تعبت منك عشان ماليش غيرك ولا بستغنى عنك
ازت خسته شدم چون نه جز تو کسی رو دارم ونه میتونم ازت صرف نظر کنم
وعشان بحبك ماليش مكان في زعل أروح له الا حضنك
و چون خیلی دوستت دارم توی دلخوری هام هیچ جای دیگه جز اغوشت رو سراغ ندارم
وعشان ماليش غيرك حبيب
و چون جز تو هیچ عشق دیگه ای ندارم
لو قلت امشي توحشني قبل ما تمشي خطوة بعيدة عني
اگه بگی میخای بری قبل از یک قدم ازم دور بشی دلتنگت میشم
بتضحك في وشي بمسح دموعي وبنسى ليه قلّلت مني
به روم لبخند میزنی واشکهام رو پاک میکنم و فراموش میکنم چرا با من بد رفتاری کردی
وبقول ما فيش فالحب عيب
و باخودم میگم تو عشق هیچی عیب نیست
بقليلي برضى وبستنى منك كلمة حلوة تقولّها ليا
به کمترین ها راضی میشم و منتظر یه حرف عاشقونه از توهستم
بأسمعها بهدى وانسى اني عشت معاك أقل من العادية واصبر عليك
تا با شنیدنش اروم بشم و فراموش کنم که با تو خیلی کم تر از لیاقتم زندگی کردم ولی بخاطرت صبر میکنم
من حبي فيك
بخاطر عشقی که نسبت به تو دارم
هتحس امتى إني مافيش في إيديّا حاجة غير اني احبك
کی میخای متوجه بشی که هیچ کاری جز دوست داشتن تو ازم بر نمیاد
وان كنت ساكتة فعشان ما تحرمنيش في يوم من العيشة جنبك
و اگه سکوت اختیارکردم فقط به این خاطر که من رو از زندگی در کنارت محروم نکنی
وما اقدرش أعيش غير بين ايديك
و فقط میان دستهای تو میتونم زندگی کنم
ليه كل همك في الدنيا تثبت بس اني مش مهمة والراي رأيك
چرا اسرار داری ثابت که من هیچ ارزشی ندارم وحرف حرفه توئه
واني انا جنبك ماليش ولا أي كلمة وبعيش معاك صورة وخلاص
و اینکه من در کنار تو حق اظهار نظر ندارم و فقط به عنوان یک شی باهات زندگی میکنم
انا عشت عمري برضيك وبآجي كتير انا على حساب كرامتي
همه زندگیم رو صرف راضی نگه داشتن تو کردم و خیلی وقتا ازخودم گذشتم
كان كل همي ان انت تغلط واسمعك بتقول حبيبتي
و فقط برام مهم بود که بهم بی احترامی کنی وبعدش من رو عزیزم صدا کنی
وعشان رضاك خسرت ناس
و برای راضی نگه داشتنت خیلی ها رو از دست دادم
بقليلي برضى وبستنى منك كلمة حلوة تقولّها ليا
به کمترین ها راضی میشم و منتظر یه حرف عاشقونه از توهستم
بأسمعها بهدى وانسى اني عشت معاك أقل من العادية واصبر عليك
تا با شنیدنش اروم بشم و فراموش کنم که با تو خیلی کم تر از لیاقتم زندگی کردم ولی بخاطرت صبر میکنم
من حبي فيك
بخاطر عشقی که نسبت به تو دارم
هتحس امتى إني مافيش في إيديّا حاجة غير اني احبك
کی میخای متوجه بشی که هیچ کاری جز دوست داشتن تو ازم بر نمیاد
وان كنت ساكتة فعشان ما تحرمنيش في يوم من العيشة جنبك
و اگه سکوت اختیارکردم فقط به این خاطره که من رو از زندگی درکنارت محروم نکنی
وما اقدرش أعيش غير بين ايديك
و فقط میان دستهای تو میتونم زندگی کنم