Ebi

Ghased

تازه شو تازه مثل همين ترانه
فکر جنگل باش اگه باغ تو سوخته
فکر شاعر گرسنه باش همونکه
حتي يک غزل به شيطون نفروخته
فکر نو کردن شب باشو سپيده
فکر دستي باش که دنبال کليده
فکر دستي که رو چهل ستون ابري
دوباره خورشيد بي حجاب کشيده
فکر من باش که هنوز مثل قديمم
با همون رفاقت و همون سخاوت
با همون دل ، دل نبضي که هميشه
براي تو ميزنه تا بي نهايت
اگه سقفمون شکسته ميتونيم از نو بسازيم
ميتونيم به هم صدائي به يکي شدن بنازيم
اي بنازم عاشقا رو
که هنوز طلايه دارن
که هنوز حافظ شعرن
همه از جنس بهارن
نگو قحط نور اينجا
عاشقامون خود نورن
براي دلتنگي تو همشون سنگ صبورن
نگو قحط نور اينجا
عاشقامون خود نورن
براي دلتنگي تو همشون سنگ صبورن
گريرو به خنده بفروش
که خراب خنده هاتم
باز بخون مثل قديما که هوادار صداتم
روز نو ارزوني تو
رخت و بخت و تخت تازه
دست تو هنوز ميتونه روزگاري نو بسازه
نگو قحط نور اينجا
عاشقامون خود نورن
براي دلتنگي تو همشون سنگ صبورن
نگو قحط نور اينجا
عاشقامون خود نورن
براي دلتنگي تو همشون سنگ صبورن